دکتر اسدالله غلامپور

تئوری اسب مُرده، نزدیک بینی و سوگیری هزینه هدر رفته، در شرکت های دولتی و صندوق های بازنشستگی

اسبی که مرده، دیگر زنده نمی‌شود، هزینه نگهداری «اسب مرده» خیلی زیاد است، نه تنها به شما سواری نمی‌دهد، بلکه شما را به عقب هم می راند. این اصطلاحات آنقدر معروف هستند که در ادبیات مدیریت به آن «تئوری اسب مرده» می‌گویند. این اصطلاحات میگویند آدم عاقل، بمحض اینکه متوجه شد به اشتباه راهی را طی کرده است، لاجرم باید راه رفته را برگردد.
کد خبر : 3757
تاریخ انتشار : سه شنبه 28 فروردین 1403 - 14:01
تئوری اسب مُرده، نزدیک بینی و سوگیری هزینه هدر رفته، در شرکت های دولتی و صندوق های بازنشستگی

 

 

 

اصطلاحی در فارسی داریم که میگوید جلو ضرر را هر موقع بگیریم، سود کرده ایم، این ضرب المثل تا حدودی معادل جمله معروف سرخپوستان است که میگویند: «اسب مرده» را کنار بگذارید، در بازاریابی به آن نزدیک بینی (Marketing Myopia) و در اقتصاد به اینگونه رفتار ها، سوگیری هزینه هدر رفته (Sunk Cost Fallacy) می‌گویند. این چند اصطلاح در واقع بدنبال تبیین این موضوع هستند که توجیه‌گری را کنار گذاشته و واقع‌گرا باشید، اسبی که مرده، دیگر زنده نمی‌شود، هزینه نگهداری «اسب مرده» خیلی زیاد است، نه تنها به شما سواری نمی‌دهد، بلکه شما را به عقب هم می راند. این اصطلاحات آنقدر معروف هستند که در ادبیات مدیریت به آن «تئوری اسب مرده» می‌گویند. این اصطلاحات میگویند آدم عاقل، بمحض اینکه متوجه شد به اشتباه راهی را طی کرده است، لاجرم باید راه رفته را برگردد. در حالیکه انسان ها به چیزی که برای آن، زمان، پول، انرژی و یا احساس هزینه کرده باشند، می‌چسبند و حتی با درک این موضوع که انتخاب آنها اشتباه بوده، دست از آن نمی‌کشند.

 

 

این موضوع بدین معنی است که افراد تمایل دارند تصمیمات خود را به سمتی سوق دهند که انتخاب های قبلیِ، آنها را تایید یا توجیه نماید. این جهت گیری باعث هدر رفتن بیشتر منابع ارزشمندی مانند مواد، زمان، پول، استهلاک و از رده خارج شدن تجهیزات و کلا هزینه فرصت می شود. چه بسیار پروژه هایی که در شرکت‌ها تعریف می‌شود و با گذشت زمان، مدیران به این نتیجه می‌رسد که پروژه مناسب نبوده است، اما همان مدیران، بخاطر زمان، هزینه و انرژی که صرف آن شده است، اصرار به ادامه کار و در نتیجه اتلاف بیشتر منابع دارند.

 

 

این یک مدل تفکر و تصمیم گیری غیر منطقی می باشد. نباید اجازه داد هزینه‌های گذشته روی تصمیمات منطقی بعدی اثر بگذارد. در اقتصاد به این هزینه‌ها، هزینه‌های هدر رفته یا بازگشت ناپذیر نیز می‌گویند. در صندوق های بازنشستگی و شرکت های دولتی، بررسی کنید و ببینید چند واحد «اسب مرده» وجود دارد. متاسفانه بسیاری از شرکت‌ها و صندوق های مذکور وقتی اسب شان در حال مرگ می باشد، باز رهایش نمی کنند، بیشتر شرکت‌های دولتی، نیمه‌دولتی و خصوصی، به جای ایجاد کیفیت وضع موجود و ارتقای مداوم و سعی در غنی سازی محصول و رفع کامل مشکل، به ارائه محصولات و خدماتی مشغولند که یا سود ده نیستند، یا از تاریخ تکنولوژی شان گذشته، یا زنجیره ارزش محصول تکمیل نشده، یا قیمت های آن بسیار ناچیز گردیده و یا مشتریان از آنها استقبال نمی‌کنند و یا کلا فرآیند تولید آنها تغییر یافته است.

 

 

در این حالت‌ها این شرکتها و سازمانها باید پیش از این برای توسعه محصولات و خدمات بهتر و جایگزین، نوآوری اقدام میکردند. بعنوان مثال وجود چندین شرکت و طرح متانول ساز و بدون کارکرد در زنجیره ارزش پایین دستی در یک هلدینگ و سعی در نگهداشت این شرکت های زیان ده و یا بعضا راه اندازی نشده، مثالی از خطای تایید و یا عدم رهایی «اسب مرده» است. اگر متانول سازان به زنجیره ارزش پایین دست خود طی حدود پانزده سال گذشته، اهمیت میدادند، امروز میتوانستند از «اسب مرده» پیاده و بسرعت بر اسبی چالاک، جوان و تازه‌نفس سوار ‌شوند. هنوز هم فرصت نوآوری برای برخی از این شرکتها کاملا از دست نرفته است. اما در کمال شگفتی، بیشتر آنها بجای پیاده شدن از «اسب در حال فوت و مرده»، کارهای غیر معقول انجام میدهند. به این حالت، همچنین «خطای تایید خود» نیز می گویند. «خطای تایید خود یا خطای تایید (Confirmation Bias)» به حالتی گفته می‌شود که فرد تمایل دارد به دنبال شواهد و اطلاعاتی برای تایید باور و نظر خود بدون در نظر گرفتن واقعیات باشد و یا حتی اطلاعات را به نحوی تفسیر نماید که نظر خودش تایید شود.

 

 

ظرفیت تولید متانول کشور در چند سال اخیر از حدود ۵ میلیون تن به بیش از ۱۴ میلیون تن در سال رسیده و انتظار می رود طی ۵ سال آینده به بیش از ۲۵ میلیون تن برسد. این ظرفیت ایران را بعد از چین به دومین تولیدکننده متانول جهان تبدیل کرده است. اما بازار متانول ایران از حیث قیمت‌های جهانی و شرایط تامین خوراک، روزهای خوبی را تجربه نمی‌کند. از نظر تاریخی برنامه‌ریزی اولیه سرمایه‌گذاری‌های جدید در تولید متانول، عمدتا در دهه ۹۰ صورت گرفت؛ جهت‌گیری این حجم سرمایه‌گذاری گسترده برای افزایش تولید متانول کشور از ۵ میلیون تن تا ۲۵ میلیون تن در درجه اول بر تراز مثبت تولید گاز کشور و قیمت‌های پایین گاز در آن سال‌ها اتکاء داشت که موجب شده بود سرمایه‌گذاری‌های پیشین در این واحدها طی کمتر از ۳ سال بازگشت سرمایه داشته باشد.

 

 

طی سال‌های اخیر، تولید متانول در جهان، در محدوده ۹۰ میلیون تن بوده که با توجه به طرح‌های احداث کارخانه‌های جدید در این حوزه، به‌خصوص در ایران، آمریکا و چین، ظرفیت تولید اسمی به محدوده‌ی ۱۸۹ میلیون تن در سال ۲۰۲۵ خواهد رسید. با توجه به میزان تولید متانول و با مقایسه حجم تجارت جهانی این محصول با میزان تولید و مصرف آن، به این نتیجه می‌رسیم که حدود ۳۵ درصد این محصول به‌صورت بین‌المللی تجارت می‌شود.

 

 

میزان تولید متانول در منطقه خاورمیانه حدود ۲۵ میلیون تن بوده که ۲۲ درصد از تولید جهان را تشکیل می‌دهد، و در بین آنها ایران بزرگترین تولیدکننده این محصول در منطقه می‌باشد. قیمت این محصول طی سال‌های اخیر بین ۱۵۰ دلار تا ۴۵۰ دلار به‌ازای هر تن در نوسان بوده و اکنون به کمترین قیمت خود همراه با عرضه ی زیاد رسیده است. عوامل مختلفی از جمله رونق اقتصادی و افزایش مصرف در جامعه، قیمت گاز و تأثیرات کوتاه‌مدت عرضه محصول و تورم ناشی از سیاست‌های پولی بر قیمت متانول اثرگذار هستند. ضروری است یک استراتژی بسیار هوشمندانه ای برای تعیین تکلیف صادرات این حجم عظیم از متانول و همچنین ایجاد زنجیره ارزش پایین دستی آن، تبیین شود. این موضوع مشارکت تمام متانول سازان را طلب می کند تا با همفکری یکدیگر موجب تقویت و نه تضعیف بازار شوند.

 

 

امید است با سیاست گذاری های صحیح و پرداختن به زنجیره ارزش متانول بتوان در راستای منافع کشور ایران اسلامی حرکت کرد، در غیر اینصورت خیلی زود باید در انتظار سرگذشت شرکت های بزرگ بین المللی همچون نوکیا، کداک و امثالهم باشیم. شرکت نوکیا را بیاد بیاورید، روزگاری بالاترین سهم بازار گوشی های تلفن همراه را در اختیار خود داشت، این سهم بالا تا زمانی بود که گوشی‌های هوشمند به تدریج وارد بازار شدند، اما شرکت نوکیا علی‌رغم دانش و سابقه خود در این زمینه، به دلیل هزینه بالایی که برای تکنولوژی موجود خود کرده بود، حاضر به تغییر تکنولوژی مذکور نشد و به همین دلیل به راحتی بازار را از دست داد و رقبا از او پیشی گرفتند. همین اتفاق برای شرکت کداک نیز افتاد زمانی‎که دوربین‌های دیجیتال وارد بازار شدند، کداک تصمیم گرفت روی فیلم های عکاسی برای تولید عکس‌های با کیفیت، سرمایه گذاری را ادامه دهد ولی خیلی زود ورشکسته شد. جلو ضرر را هر موقع بگیریم، سود کرده ایم.

 

 

پایان پیام/

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.